جديد ترين ساخته كارگردان " قيصر " و " رضا موتوري " همه را تا آخر در سالن سينما نگه اشت. اين ، حس كنجكاوي مخاطباني بود كه مي دانستند باز هم كيميايي به تكرار و بازگو كردن دوباره ژانر مورد علاقه اش پرداخته است.
سربازهاي جمعه تكرار صحنه ها و پلان هاي فيلم هاي گذشته كيميايي است. اما اين بار بسيار سياه تر و تلخ تر و البته امروزي تر . اگر در قيصر بي عصمت كردن خواهر قهرمان فيلم باعث انتقام و قتل هاي سريالي قيصر شد ، در سربازهاي جمعه عامل اعتياد خواهر " آصف" ، مورد هجوم گروهي دوستان و رفقا قرار گرفت. وجه اشتراك تمام فيلم هاي كيمايي همين عملها و عكس العملها ست.
در سربازهاي جمعه مانند تمام آثار كيميايي منشاء رفاقت ها و دوستي ها با دعوا و مرافعه آغاز مي شود. اين دعواها آنقدر با جملات قصار و شعرگونه همراه هستند كه آدم را به ياد رجزهاي شواليه ها مي اندازد. آدم هاي خوب با دعوا به يكديگر شناسانده مي شوند و با دعوا به پايان مي رسند. در اين بين نبايد از بازي حيرت انگيز مريلا زارعي در نقش خواهر رضا _ محمد رضا فروتن_ گذشت. زارعي نشان مي دهد كه هر روز توانايي خلق و بازي تيپ هاي مختلف را دارد .
مهمترين ضعف ساختاري سربازهاي جمعه نوع روايت داستاني فيلم است. انگار فيلم نامه تكليف خود را نمي داند . در همان اوائل ، آنجايي كه گروه دوستان از خانه رضا كه مادر را از دست داده ، بيرون مي آيند و وارد قصر رويايي آصف مي شوند ، پرده دوم نمايش آغاز مي شود. انگار اصلا رضا مادر را از دست نداده و فقط براي يك مرخصي آخر هفته از پادگان خارج شده است.
اصرار عجيب كيميايي در پوشاندن شلوار سربازي به تن سربازان جمعه در زمان مرخصي و حتي صحنه پاياني فيلم كه دوستان آصف با لباس رزم و البته با پس ضمينه موسيقي حماسي و نظامي به رويارويي با آدم هاي بد قصه مي روند بسيار مضحك است! اولين سوال مخرب در همين جا به ذهن مخاطب مي آيد: آيا با شخصيت هايي به جزء سربازان ، اين قصه پيش نمي رفت؟! اگر قهرمانان ما سرباز نبودند ،چه اشكالي در قصه پيش مي آمد؟ شايد كيميايي ابتدا اسم فيلم را انتخاب كرده و ناچار قصه اش را نوشته است!
كيميايي پس از فيلم " سرب " كه سياسي ترين فيلم اوست ، بازهم از درونمايه هاي سياسي در آخرين اثر خود سود جسته است. صحنه آرايي قتل استاد فلسفه ي" نقره " (بازيگر) اشاره اي نه چندان مستقيم به قتل هاي زنجيره اي زمستان 1378 است. و حتما تصادف ماشين سربازهاي جمعه با يك اتومبيل ديگر كه برخلاف جهت در روز راهپيمايي پارك شده است ، نيز فقط يك صحنه از صحنه هاي هميشگي فيلم هاي كيميايي است.
سربازهاي جمعه در وهله نخست در ساختار روايي خود دچار ضعف هاي بيشماري شده و در نوع بيان دچار لكنت . مطمئنا آنهايي كه در سالن سينما تا پايان آخرين ساخته كيميايي را ديدند ، منتظر اتفاق تازه اي در فيلم او نبودند. شايد فقط نام اين كارگردان باعث ماندن مخاطبان سربازهاي جمعه در سينما بود. احتمالا ، كيميايي به روز جمعه ي فيلمسازي اش رسيده است و نمي داند.... شايد هم مي داند و جمعه ها هم به مكتب مي رود.
مصطفي شوقي
نظر شما